سلام به همتوووووووووون .. خوبید؟؟
خب از این به بعد یکم دیر به دیر آپ میشه .. البته بستگی داره .. ک اگه خاطرات زیاد باشه زود زود آپ میشه .. ولی خب تابستون ک همش خونه ایم .. معمولا خاطره ی بخصوصی رُخ نمی دهد.
اونشب ک رفتیم عروسی .. با دوستم همزمان رسیدیم و با هم وارد شدیم .. کلا پیش هم بودیم .. خعلی خوش گذشت .. برنامه جنگل برای شب کنسل شد .. مثه اینکه بعضیا اجازه نداده بودن و برنامه رو کنسل کرده بودن ..
بعدشم ک دیشب رفتیم جشن برای ایام شعبانیه بود .. تو ورزشگاه بود .. آقای حمیدرضا ماهی صفت (مستربین ایرانی) هم بود .. خعلی خوش گذشت ..
از ساعت 18:30شروع میشد .. تقریبا 17:45 حرکت کردیم و 18 اونجا بودیم .. هنوز خورشید غروب نکرده بود .. واسه همین یکم آبپز شدیم تا برنامه شروع شد ..حدود 1 ساعت فقط بیکار نشسته بودیم و آهنگ پخش میکردن .. از ساعت19 شروع شد .. یه مجری خیلی باحال داشتن ک همش جوک میگفت و مارو میخندوند .. یکم ک گذشت .. یه قسمت از برنامه عروسی محلی بود .. دخترای هم سن و سال ما لباس محلی پوشیده بودند و میرقصیدن .. یعنی اصن کف کرده بودم ک چجوری اجازه داده بودن رو سن برقصن جلو اون همه مرد .. خلاصه خعلی باحال بود .. بعدا یکم عکس هم میزارم براتون ..
بعد ک نزدیک اذان بود برنامه رو قطع کردند و اهنگ پخش کردند و بعدشم اذان بود .. همون لحظه ها بود ک برگشتم یهو دوستمو دیدم .. حدودا 1 سال میشد ک ندیده بودمش .. دخترداییم پیشم بود .. با هم دیگه رفتیم پیشش .. کلی با هم حرف زدیم تا برنامه شروع شد .. کلی خوش گذشت .. بعد ک برگشتیم دیدم صندلیم نیس .. بعله صندلی جنابعالی رو باد برده بود .. هیچی دیگه یه نگاه اندرعاقل سفیهی به مامانم انداختم و اونم گفت من فکر کردم دیگه نمیای .. بعله دیگه .. منم نشستم رو صندلی دخترداییم و اون سرپا واستاد و بعضی وقتا میشت روی پاهای من .. بعد از عقب اعتراض کردن ک نمیبینیم و بشین و ... ک اون بیچاره هم یه صندلی پیدا کرد و نشست .. خلاصه خعلی خوب بود .. جاتوووووووووون خالی .. آخرش کلی فشفشه پرتاپ کردند .. خلاصه خعلی صحنه ی قشنگی بود اهنگ هم گذاشته بودن .. اصن یه وضعی بود ک نگوووووووووو .. واقعا دلمون شاد شد .. من ک حسابی لذت بردم ..
دیروز صبح میخاستم برم کتابخونه و درس رو شروع کنم .. ک مادر گرامی نذاشت گفت یکم بگذره بعدا شروع کن .. ولی من حوصلم سر میره نمیدونم چیکار کنم .. وب هم ک هیشکی نیس .. خسته شدممممممممممممممم ..
خب دیگه خیلی طولانی شد شرمندتووووووونم .. فعلا بابای تا بعد ..
عیدتووووووووونم مبارک
[ بازدید : 968 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ يکشنبه 25 خرداد 1393 ] [ 9:17 ] [ آلِـــزو :) ]
[ ]