خآطـِـــرآتــِـ مـَـن .. :)

با لبخنــــ:)ــد وآرد شویـــد .. !!

بسی طولانی

سلوووووووم خوبین؟؟

خرید عید رفتین؟؟؟ خخخخخخخ

خب از این هفته بگم که کلا امتحان داشتیم ..

شنبه : ساعت اول ک ریاضی داشتیم .. جلسه قبلش غایب بودم لگاریتم هارو بلد نبودم .. یکم هنگ بودم .. بعدش گفتن بیاین اومدن برای تدریس آدمادگی دفاعی .. درس عملیش.

ما هم از خداخواسته واسه فرار از درس رفتیم تو نمازخونه ک بقیه ی بچه ها هم بیان .. همینجور واسه خودمون نشسته بودیم ک خانومه پیداش شد .. میگه مگه شما پیرزنین ک زیر دیوار نشستین؟؟ همتون بیان جلوو خداروشکر ما جلو بودیم .. به دیوارم تکیه داده بودیم ک گفت هیشکی نباید به دیوار تکیه بده حق بقیه ضایع میشه .. هیچی دیگه به زوذر نشستیم .. ردیف اول هم بودیم .. نیس ک خعلی علاقه مندیم .

هیچی دیگه یکم در مورد قطب نما توضیح داد .. بعدش گفت حالا ازتون میپرسم .. رنگ از رخسار ما پرید .. لیست جلو چشمش بود .. بعد چند نفر یهو اسم منو گفت .. یعنی قلبم اومد تو دهنم .. شانس آوردم راحت پرسید .. چن تاش هم بچه ها رسوندن ک فهمید فقط خندید چیزی نگفت هاه هاه هاه.

بعدم شیمی داشتیم ک کلی اصرار کردیم نپرسه اونم قبولید.

ساعت بعدیش ک یه تک زنگ دین و زندگی بود قرار بود امتحان بگیره ک خداروشکر دستگاه چاپ نگرفت .. هههه ذوقیدیم .. شانس اوردیماااااااااااااا.

1 شنبه : ساعت اول ک امتحان ادبیات داشتیم بعد امتحان میخواست درس بده ک گوشیش زنگ خورد رفت .. ما هم ول رفتیم بیرون .. ک یهو خانوم مدیر تشریف آوردن کلاس گفتن بشینین کارتون داریم .. حالا ترسیده بودیم ک نکنه کلیپس هامو بگیرن یا تفتیش کنن .. از شانس بدم فلش هم همراهم بود با چند تکه وسایل آرایشی .. آرایش نمیکنمااااااااااا .. فقط یه برق لب بود خخخخ

هیچی دیگه گفت مشکلاتتون از مدرسه رو بگید ما هم گفتیم و اونا هم گوش دادن و یه دفترم دادن گفتن هر چی رو نمیتونین بگین بنویسین .. بعلــــــــه.

بعد بخیر و خوبی گذشت و رفتن .. ساعت بعد هندسه بود ک مثه همیشه عصبی همش میگفت من اینو حل نمیکنم خودتون برین اثباتش کنین .. ک مثلا ما هم بگیم نه توروخدا بگین .. خخخ بعد چند مین بلند میشد توضیح میداد .. ساعت بعدیش زبان فارسی بودش ک قرار بود بریم کتابخونه شهر .. سرویس اومد دنبالمون و رفتیم .. کنار کتابخونه یه پارک هست ک دبیرمون گفت یه ربع اول برین بازی کنین بعد بریم کتابخونه .. واااااااااای مثه بچه هاا چنان رفتیم بازی کردیم ک انگار اصلا پارک ندیده بودیم .. خب بقیه مواقع همه هستن زشته بریم برای بازی ولی ایندفعه تو این هوای سرد کسی نبود و ما هم رفتیم خعلی خوووش گذشت .. هوا سرد بود یخ میزدیم ولی کم نمیاوردیم .. خعلی حااال داد ..اصن یه وضعی بود ..میرفتیم سرسره تونلی بعد 4 الی 5 نفر پشت سر هم با هم میومدیم پایین .. اصن عالی بود .. بعدم رفتیم تاب خانواده .. میله به میله کردیم .. ترسیده بودم شدید چنان جیغ بنفشی کشیدم ک گوش همه کر شد .. به زور نگه داشتن تاب رو .. خعلی خوش گذشت .. بعدم رفتیم تو کتابخونه .. من و دو تا از دوستامم کتابخونه واسه درس خوندن میریم و بنا به دلایلی ک شلوغی میکردیم رومون نمیشد تو چشم این خانومه نگاه کنیم .. خخ همش محو میشدیم.

بعد ک برگشتیم شیمی داشتیم .. گفتیم خسته ایم قبول نکرد گفت دیروز هم همینو گفتین هیچی دیگه بحث رسم مولکول ها بود ک اصن بلد نبودم تمرین هاشم حل نکرده بودم .. اولی هم منو صدا زد .. کتاب دوستمو گرفتم رفتم حل کردم .. چن تا هم خودم حل کردم ک اندکی مشکل داشت .. خخخخ .. ضایع بازی بوداااااااا .. انگار فهمیده بود بلد نیستم.

2 شنبه : ساعت اول زبان خارجه بود ک قرار بود امتحان بگیره خداروشکر یادش نبود ما هم صدامونو در نیاوردیم .. بعد یهو جو گرفت گفت دفترهاتونو میخوام نگاه کنم .. ما هم تمرین هارو ننوشته بودیم .. هر کی ننوشته بود واسش 1 گذاشت .. منم تمرین قبلی هامو نشون دادم اونم نفهمید .. خخخخخخ حال کردم.

ساعت بعدم جغرافیا داشتیم ک قرار بود امتحان بگیره ک گذاشت واسه ساعت آخر .. اون ساعت رفتیم یه سری عکس نگاه کردیم در مورد گردشگری کلا خوش گذشت ..

ساعت بعدیش دین و زندگی بود ک باید امتحان میگیرفت ک گرفت خداروشکر راحت بود بعدشم درس داد .. ساعت بعدیش جغرافیا امتحان گرفت ک خوب بود ولی قرار شد هفته بعد دوباره امتحان بدیم.

3 شنبه : ریاضی کلی تمرین داشتیم ک باید مینوشتیم ولی ننوشتم همشو سرکلاس نوشتم .. ساعت بعد زیست بود ک خونده بودم خداروشکر ازم نپرسید آخه تازه پرسیده بود .. ساعت بعدم فیزیک بود ک قرار بود تمرین حل کنیم .. درس داد تمرین هم حل کردیم .. دبیر فیزیکمون خعلی باحاله شوخه .. کلی خوش میگذره سر کلاسش ..

4 شنبه : ساعت اول فیزیک بود ک امتحان داشتیم دو تا سوال داد گفت هرکدوم 5 نمره .. طبق معمول غر زدیم ک گفت باشه هرکدوم 0/5 نمره ( نفهمیدیم ک مسخره کرد یا جدی گفت خخخ )

ساعت بعدی ورزش بود ک اه اعصاب خورد کنیه .. هوا سرد بود باشگاه نرفتیم آفتاب بود رفتیم تو حیاط یکم بازی کردیم ک باد میومد توپمون رو باد میبرد (بدمینتون بازی میکردیم) رفتیم نشستیم زیست بخونیم ک نذاشت بیشعووور .. هیچ وقت نمیزاره درس بخونیم.

بعد رفتیم یکم استپ هوایی بازی کردیم .. بعضی اوقات یه کارایی میکنیم ک ..

بعد یهو از جمع ناپدید شدم .. دبیرمون هم حواسش نبود .. رفتم اونطرف حیاط ک دید نداره درس خوندم .. خداروشکر ساعت بعدیش نپرسید .. کلا بخیر و خوبی گذشت این هفته .. بجاش هفته ی قبل دهنمون سروریس شد.

نتم داره قطع میشه





[ بازدید : 531 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ جمعه 9 اسفند 1392 ] [ 20:29 ] [ آلِـــزو :) ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
ساخت وبلاگ تالار نمای چوبی چوب نما مشاور گروپ لیزر فوتونا بلیط هواپیما تهران بندرعباس اسپیس تجهیزات عقد و عروسی تعمیر کاتالیزور تعمیرات تخصصی آیفون درمان قطعی خروپف اسپیس فریم اجاره اسپیس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]